یکی از آخرین یخچالهای طبیعی باقیمانده در بروکلین با یک گودال کبابپزی برای آخر هفته روز کارگر آماده میشود. با تیمی آشنا شوید که برای جابجایی آن، با وزن ۴۰ پوند در هر بار، مسابقه میدهند.
فروشگاه هیلاستون آیس (یخچال طبیعی ۹۰ ساله آنها در بروکلین که اکنون هیلاستون آیس نام دارد) هر آخر هفته تابستان شلوغ است، با کارمندانی که در پیادهرو جلوی جریان مداوم کبابپزهای حیاط خلوت، فروشندگان خیابانی، مخروطهای برفی ژست میگیرند. فروشندگان، برگزارکنندگان رویداد آبجوی داغ سرو میکردند، یک دیجی برای یک سالن رقص دودی به یخ خشک نیاز داشت، دانکین دوناتس و شیک شکس با دستگاههای یخساز خود مشکل داشتند و زنی غذای یک هفته را به برنینگ من تحویل داد.
اما روز کارگر چیز دیگری است - ویلیام لیلی، مالک شرکت هیلاستون آیس، گفت: «یک هورای بزرگ آخر». این روز با رژه روز هند غربی آمریکا و جشنواره موسیقی ژوورت قبل از طلوع آفتاب همزمان است که صرف نظر از آب و هوا، میلیونها نفر را به خود جذب میکند.
آقای لیلی گفت: «روز کارگر ۲۴ ساعته است. تا جایی که من به یاد دارم، ۳۰-۴۰ سال است که این یک سنت بوده است.»
ساعت ۲ بامداد دوشنبه، آقای لیلی و تیمش - پسرعموها، برادرزادهها، دوستان قدیمی و خانوادههایشان - فروش مستقیم یخ به صدها فروشنده مواد غذایی در امتداد مسیر رژه بلوار شرقی را آغاز خواهند کرد تا زمانی که جاده درست بعد از طلوع آفتاب بسته شود. دو ون آنها نیز مجبور به ترک کشور شدند.
آنها بقیه روز را صرف پیادهروی در مسیر رفت و برگشت از یخچال طبیعی کردند و کیسههای یخ ۴۰ پوندی را روی گاریها فروختند.
این بیست و هشتمین روز کاری آقای لیلی است که در گلاسیر کار میکند، شرکتی که شش سال پیش به یک بلوک جنوبی در خیابان سنت مارک نقل مکان کرد. او به یاد میآورد: «من در تابستان ۱۹۹۱ در روز کارگر اینجا شروع به کار کردم. آنها از من خواستند که کیف را حمل کنم.»
از آن زمان، یخ به ماموریت او تبدیل شده است. آقای لیلی، که همسایگانش او را با نام «من-راک» میشناسند، یک یخنورد نسل دوم و محقق یخ است. او مطالعه میکند که متصدیان بار چگونه از گلولههای یخ خشک او برای ساخت کوکتلهای دودزا استفاده میکنند و بیمارستانها چگونه از مکعبهای یخ خشک برای حمل و نقل و شیمیدرمانی استفاده میکنند. او به فکر تهیه مکعبهای فانتزی و بزرگی است که همه متصدیان بار دوست دارند. او در حال حاضر مکعبهای یخ کریستالی شفاف Klingbell را برای حکاکی میفروشد.
زمانی او آنها را از تمام معدود کارخانههای یخسازی در سه ایالت که معدود یخچالهای طبیعی باقیمانده در شهر را تأمین میکردند، میخرید. آنها یخ را در کیسه و یخ خشک، که با چکش و تبر به صورت دانههای ریز یا تختههایی با اندازه مورد نیاز بریده شده بود، به او میفروختند.
از او درباره خاموشی شهر نیویورک در آگوست ۲۰۰۳ بپرسید، و او از روی صندلی دفترش بلند میشود و داستانی درباره موانع پلیس در بیرون انبارها که تا خیابان آلبانی امتداد داشتند، برایتان تعریف میکند. آقای لیلی گفت: «ما در آن فضای کوچک افراد زیادی داشتیم. تقریباً یک شورش بود. من دو یا سه کامیون یخ داشتم چون میدانستیم هوا گرم خواهد بود.»
او حتی داستان خاموشی در سال ۱۹۷۷ را تعریف کرد که به گفتهی خودش، شبی که به دنیا آمده اتفاق افتاده بود. پدرش در بیمارستان نبود - او مجبور بود در خیابان برگن یخ بفروشد.
آقای لیلی درباره حرفه قدیمیاش گفت: «من عاشقش هستم. از وقتی که من را روی سکو گذاشتند، دیگر نمیتوانستم به چیز دیگری فکر کنم.»
این سکو فضایی مرتفع بود که شامل بلوکهای یخی قدیمی ۳۰۰ پوندی میشد که آقای لیلی یاد گرفته بود آنها را تنها با استفاده از انبردست و یک کلنگ، خط بیندازد و به اندازه دلخواه برش دهد.
دوریان آلستون، ۴۳ ساله، تهیهکننده فیلم که در همان نزدیکی زندگی میکند و از کودکی با لیلی در ایگلو کار کرده است، گفت: «آجرکاری یک هنر گمشده است؛ مردم نمیدانند چیست یا چگونه از آن استفاده کنند.» او مانند بسیاری دیگر، در صورت نیاز توقف میکرد تا با هم معاشرت کنند یا کمک ارائه دهند.
وقتی یخخانه در مکان اصلی خود در خیابان برگن قرار داشت، بیشتر محوطه را برای برگزاری مهمانیهای مختلف تراشیدند و فضایی اختصاصی ساختند که در ابتدا شرکت یخ پالاسچیانو نام داشت.
آقای لیلی در آن طرف خیابان بزرگ شد و پدرش وقتی او خیلی کوچک بود، در پالاسیانو شروع به کار کرد. وقتی تام پالاسیانو در سال ۱۹۲۹ این مکان را افتتاح کرد، روزانه تکههای کوچک چوب بریده و به سطلهای یخ جلوی یخچال تحویل داده میشدند.
آقای لیلی گفت: «تام با فروش یخ ثروتمند شد. پدرم به من یاد داد که چگونه با آن کار کنم، برش دهم و بستهبندیاش کنم، اما تام یخ میفروخت - و طوری یخ میفروخت که انگار از مد افتاده است.»
آقای لیلی این کار را از ۱۴ سالگی شروع کرد. بعدها، وقتی آنجا را اداره میکرد، گفت: «ما تا ساعت ۲ بامداد در پشت مغازه میچرخیدیم - من مجبور بودم مردم را مجبور به ترک آنجا کنم. همیشه غذا بود و کبابپزی باز بود. آبجو و کارت بازی هم وجود داشت.»
در آن زمان، آقای لیلی هیچ علاقهای به داشتن آن نداشت—او همچنین یک رپر بود، آهنگ ضبط میکرد و اجرا میکرد. (میکستیپ Me-Roc او را در حالی که جلوی یک یخ قدیمی ایستاده نشان میدهد.)
اما وقتی زمین در سال ۲۰۱۲ فروخته شد و یخچال طبیعی برای ساخت یک آپارتمان تخریب شد، یکی از پسرعموهایش او را تشویق کرد که به کارش ادامه دهد.
جیمز گیبس، یکی از دوستانش که مالک Imperial Bikers MC، یک باشگاه موتورسواری و باشگاه اجتماعی در گوشه خیابانهای سنت مارکس و فرانکلین بود، نیز همین کار را کرد. او شریک تجاری آقای لیلی شد و به او اجازه داد گاراژی را که پشت میخانه داشت به یک خانه یخی جدید تبدیل کند. (با توجه به اینکه بار او از یخ زیادی استفاده میکند، نوعی همافزایی تجاری نیز وجود دارد.)
او فروشگاه هیلاستون را در سال ۲۰۱۴ افتتاح کرد. فروشگاه جدید کمی کوچکتر است و جایگاه بارگیری یا پارکینگ برای بازیهای کارتی و باربیکیو ندارد. اما آنها از پسش برآمدند. یک هفته قبل از روز کارگر، یخچال را آماده کردند و برنامهریزی کردند که چگونه تا یکشنبه خانه را با بیش از ۵۰ هزار پوند یخ پر کنند.
آقای لیلی به کارکنانی که در پیادهرو نزدیک یخچال طبیعی جمع شده بودند اطمینان داد: «ما او را از در بیرون خواهیم کرد. در صورت لزوم، روی سقف یخ خواهیم گذاشت.»
زمان ارسال: 20 آوریل 2024